تبـ چشمات یه بار دیگه شکستم داد
توو دلم زلزله راه افتاد
به خدا بد کاری به دستم داد
یه بار دیگه شکستم داد
تبـ چشمات تبـ چشمات
منو سوزوند و زمینم زد
شایدم زندگی چشمم زد
چه بلایی سر من اومد
امان از چشمای خوشحالم
منو ول نکن توو این حالتم
آخه من فقط با تو راحتم
دیگه آب از سر من رد شده
تو که مهربون بودی چرا اون چشا باهام بد شده
تو نفس نفس هوای منی
تو رو این زمین خدای منی
واسه من مهمه آرامشت
ولی تو دلت می خواد دل بی قرارمو بشکنی
تبـ چشمات مث آفتاب تابستونه
داره جشمامو می سوزونه
یه چیزی توی نگاهاته
با همه فرق داره دیوونه
تبـ چشمات تبـ چشمات
یه جوری داغه که تب کردم
نمی تونم دیگه برگردم
تو یه چیز دیگه ای واسم
باهمه غیر خودت سردم
منو ول نکن توو این حالتم
آخه من فقط با تو راحتم
دیگه آب از سر من رد شده
تو که مهربون بودی
چرا اون چشا باهام بد شده
تو نفس نفس هوای منی
تو رو این زمین خدای منی
واسه من مهمه آرامشت
ولی تو دلت می خواد
دل بی قرارمو بشکنی
منبع : text20.ir